اصلاح طلبی
اصلاحطلبی \eslāh-talabī\، حرکتی با هدف ایجاد دگرگونی در جامعه با دامنۀ محدود، روشهای معتدل و متمایل به پرهیز از اعمال خشونت و تندروی. برای بحث دراینباره، مقالۀ حاضر در 8 بخش اصلی تهیه شده است:
I. تعریف اصلاحات و اصلاحطلبی
اصلاح در لغت به معنای ساماندادن و پیراستن زواید است و در اصطلاح، تعبیرهای مختلفی از آن شده است. گروهی از نویسندگان اصلاح را نقطۀ مقابل فساد دانستهاند (مطهری، 6؛ طاهری، 275)، اما اغلب نظریهپردازان سیاسی، اصلاح را در مقابل انقلاب (برای تعریف انقلاب، نک : ه م) به کار بردهاند. جنبشهای اصلاحطلبانه در پی تغییر جنبههای محدودی از جامعه هستند. در باب علل وقوع انقلاب، نظریات گوناگونی مطرح، و علتهای رویآوردن به اصلاحات نیز به گونههای مختلف تبیین شده است. در هر حال، این دو از جهات گوناگون تفکیکپذیرند و برخلاف انقلاب، که دگرگونی سریع و گاه خشونتآمیز در ارزشها و ساختارهای اجتماعی و سیاسی است، اصلاحات، دگرگونیهایی است با دامنۀ محدود که از نظر سرعت، رهبری، خط مشی و نهادهای سیاسی خصلتی میانهرو دارد. هدف انقلابگر ایجاد شکاف میان نیروهای مخالف است، اما اصلاحگر در پی جداکردن این شکافها از هم است. انقلابگر از هرگونه دگرگونی استقبال میکند، اما اصلاحگر خواستار نوعی دگرگونی تدریجی است. هدف انقلابگر به کار گرفتن نیروهای سیاسی برای ایجاد دگرگونی است، اما اصلاحگر میان دگرگونی در ساختار اجتماعی ـ اقتصادی و دگرگونی در نهادهای سیاسی توازن برقرار میسازد (هانتینگتن، 394-397).
اصلاحطلبی، برخلاف انقلاب، بلندمدت و طولانی است و روشهای اصلاحات، برخلاف روشهای انقلابی، بر صبر و مدارا مبتنی است. اصلاحطلبی، برخلاف مبارزات انقلابیِ انعطافناپذیر، نوعی مقاومت انعطافی است، و نه از راه جنبش تودهای، بلکه از طریق نهادهای مدنی تحقق مییابد و خواستار تغییرات قانونی و در چهارچوب مبانیِ پذیرفتهشده است. انقلاب، واکنشی در جامعۀ بسته و تودهوار، و اصلاح، واکنشی در جامعۀ باز و مدنی است. انقلاب پدیدهای استثنایی در تاریخ ملتها، و جنبشهای اصلاحی وقایعی رایج است. انقلاب عمدتاً عملی غیرفعالانه، اما اصلاح فعالیتی عمدتاً ارادی و همراه با طرح و برنامه است. انقلاب تنشزا ست و محاسبهبردار نیست، اما اصلاحات فقط در آرامش ممکن است و با محاسبۀ دقیق انجام میگیرد، برای دیگران نسخه نمینویسد، در پی نوآوری مطلق نیست و از تجربههای دیگر بهره میگیرد. انقلاب همۀ مشکلات را بیرونی، و اصلاحات مشکلات را درونی و ساختاری میداند. انقلاب زمانی رخ میدهد که امکان اصلاحات از میان رفته باشد و بر آن است که مخالفان خود را از سر راه بردارد، اما اصلاحات در پی آن است که مخالفان را جذب، و با روند خود همسو کند. انقلاب میخواهد همهچیز را به عرصۀ سیاست بکشاند، اما اصلاحات تقلیلگرا نیست، نمیخواهد همۀ علتها را به یک علت فروبکاهد و ازاینرو در همۀ جنبهها عمل میکند. انقلاب به رهبری فرّهمندانه متکی است، اما اصلاحات مبتنی بر رهبری جمعی است.
اصلاحات انواع مختلفی دارد و در زمینههای متفاوتی انجام میگیرد. برای مثال، در اصلاحات آمرانه، حاکمیت سیاسی برای از میان بردن زمینههای انقلاب، به اصلاحات روی میآورد؛ اصلاحات محافظهکارانه تغییرات اجتماعی را در جامعه میپذیرد تا با ایجاد تغییرات صوری ساختار جامعه را حفظ کند؛ اصلاحات بنیادی با هدف دگرگونی اساسی در نهادهای جامعه با روشهای غیرافراطی دنبال میشود؛ و اصلاحات کند و طولانیمدت با درنگ و مماشات همراه است. اصلاحات فرهنگی، اصلاحات اجتماعی، اصلاحات اقتصادی، اصلاحات سیاسی، اصلاحات مذهبی، و اصلاحات ارضی از انواع دیگر اصلاحات است. موفقیت اصلاحات به میزان مقاومتها یا مساعدتهای درون ساختار قدرت بستگی دارد. اگر این ساختار به اصلاحات تن ندهد، ممکن است جامعه به تندروی روی بیاورد. مقاومت در برابر اصلاحات معمولاً یا اصلاحطلبان را سرخورده میکند یا آنها را به تندروی وامیدارد.
در اصلاحات، دو راهبرد (استراتژی) متمایز وجود دارد: راهبرد فراگیر، ریشهای و ضربتی که هدفهای اصلاحات را آشکارا اعلام میکند و در آن بر رسیدن به هدفها تأکید میشود؛ و راهبرد تدریجی، شاخهشاخه یا فابیانی که هدفهای اصلاحات را پنهان میسازد، رشتههای اصلاحات را از هم جدا میکند و فقط یک دگرگونی را در یک زمان معین دنبال میکند (هانتینگتن، 346-347).
اصلاحطلبانی که در تاریخ جهان به موفقیت دست یافتهاند، روند اصلاحات را بهتدریج و در زمان مناسب پیش بردهاند، و نیروهای غیرفعال یا بیاعتنا را به سود اصلاحات به صحنه کشیدهاند (همو، 354-355). روند اصلاحات در ژاپن در دورۀ حکومت مِیجی (1868-1912 م / 1285-1330 ق، برای جزئیات، نک : ه د، میجی) نمونۀ شاخصی از اصلاحات موفق است (بهنام، 9-10).
مآخذ
بهنام، جمشید، ایرانیان و اندیشۀ تجدد، تهران، 1383 ش؛ طاهری، حبیبالله، بررسی مبانی فرهنگ غرب و پیامدهای آن، قم، 1383 ش؛ مطهری، مرتضى، بررسی اجمالی نهضتهای اسلامی در صد سالۀ اخیر، تهران، 1383 ش؛ نیز:
Huntington, S. P., Political Order in Changing Societies, New Haven / London, 1969.